صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۱۲۳

۱

چون زند دامان وحشت بر کمر سودای من

خاک ساکن پر برون آرد ز نقش پای من

۲

گرم رفتاری چو من دشت جنون هرگز نداشت

موی آتش دیده گردد خار زیر پای من

۳

راست می سازد دل شبها نفس موج سراب

راحت منزل ندارد شوق بی پروای من

۴

چون فلک باشد مسلسل دور سرگردانیم

گردباد انگشت حیرت گشت در صحرای من

۵

عشق عالمسوز هر داغی که سوزد بر دلم

عینک دیگر شود بهر دل بینای من

۶

گفتگوی سخت رویان بر دل من بار نیست

هیچ جا لنگر نمی گیرد به خود دریای من

۷

با کمال ناگواریها، گوارا کرده است

محنت امروز را اندیشه فردای من

۸

باده من جام را بی ساقی اندازد به دور

شیشه را چون نار خندان می کند صهبای من

۹

بندهای سست را صائب توان آسان گسیخت

سهل باشد گر نباشد منتظم دنیای من

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۸۷

نظرات