صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۱۵۳

۱

از تن خاکی دل صد پاره می آید برون

این شرر آخر ز سنگ خاره می آید برون

۲

نیست از بخت سیه دلهای روشن را غبار

روشن از خاکستر آتشپاره می آید برون

۳

دل مخور ز اندیشه روزی که گندم از زمین

سینه چاک از شوق روزی خواره می آید برون

۴

غنچه چون گل شد، ز حفظ بوی خود عاجز شود

آه بی تاب از دل صد پاره می آید برون

۵

زان دل سنگین اگر جویم ترحم دور نیست

مومیایی هم ز سنگ خاره می آید برون

۶

می شود در بی کسی این چشمه رحمت روان

شیرکی ز انگشت در گهواره می آید برون؟

۷

چون حبابی می تواند بحر را در بر کشید؟

از تماشای تو کی نظاره می آید برون؟

۸

می دهم تصدیع صائب چاره جویان را عبث

از علاج درد من کی چاره می آید برون؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۰۱

نظرات