
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۱۵۵
۱
ناله ما سینه چاک از سینه می آید برون
گوهر ما سفته از گنجینه می آید برون
۲
ناز او با من بود از دیده حیران که حسن
سر گران از خانه آیینه می آید برون
۳
کنج عزلت را غنیمت دان که می ریزد ز هم
مشک تا از خرقه پشمینه می آید برون
۴
در نمی گیرد فسون در مار چون شد اژدها
مشکل از دل کینه دیرینه می آید برون
۵
صائب از دل می رود بیرون خیال خط او
ریشه جوهر گر از آیینه می آید برون
تصاویر و صوت






نظرات