
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۱۶۴
۱
آن کف نظارگی، این از دو عالم می برد
در میان این دو یوسف فرق ای بینا ببین
۲
گر ندیدی ترجمان رازهای غیب را
آن خط نازک رقم را گرد آن لبها ببین
۳
در چنین وقتی که از خط صبح محشر می دمد
چشم خواب آلود آن معشوق بی پروا ببین
۴
این سفر کوته نمی گردد به شبگیر بلند
عمر جاویدان به دست آر آن قد رعنا ببین
۵
آسمان را یک نفس از شور عشق آرام نیست
زین می پر زور دست افشانی مینا ببین
۶
دیده را صائب ز خورشید قیامت آب ده
بعد ازان بر چهره آن آتشین سیما ببین
۷
روی در میخانه کن آرامش دلها ببین
عالمی را فارغ از اندیشه فردا ببین
۸
این تعین چون حباب از بسته چشمی های توست
چشم بگشا، هیچی خود را درین دریا ببین
۹
عشق بی معشوق هیهات است گردد جلوه گر
در لباس بید مجنون جلوه لیلی ببین
۱۰
نسبت دیوانه و شهرست طوفان و تنور
عرض سودای مرا در دامن صحرا ببین
تصاویر و صوت

نظرات