
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۱۸۶
۱
ز چشم ظالم او چون نیندیشند معصومان؟
که دارد غمزه ای گیرنده تر از خون مظلومان
۲
نیفتد هیچ کافر بر زبان ناصحان یارب!
مرا کردند عاقل رفته رفته این نفس شومان
۳
اگر در دامن محشر گنه این آبرو دارد
بسا خجلت که خواهد شد گریبانگیر معصومان
۴
صفا می بارد از آب گهر آیینه دولت
مهل آید برون از پرده آب چشم مظلومان
۵
به شکر این که محروم از وصال او نه ای صائب
بگو در وقت فرصت شمه ای از حال محرومان
تصاویر و صوت

نظرات