صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۲۱۴

۱

مروت نیست می در پرده، ای رعنا رسانیدن

به یاران خون خوراندن، باده را تنها رسانیدن

۲

خرابات جهان خالی شد از خونابه آشامان

می یک بزم می باید مرا تنها رسانیدن

۳

به کاوش نیست حاجت چشمه دریا دل ما را

ندارد حاصلی ناخن به داغ ما رسانیدن

۴

شرار از سنگ تا آمد برون پروازش آخر شد

چه بال و پر توان در سینه خارا رسانیدن؟

۵

ز دوری گشت سیل نوبهاران خرج راه اینجا

که خواهد قطره ما را به آن دریا رسانیدن؟

۶

چه حاصل جز خجالت داد پیش آن قد رعنا؟

بس است ای باغبان سرو سهی بالا رسانیدن

۷

اگر در بال همت نارسایی نیست چون شبنم

توان خود را به خورشید جهان آرا رسانیدن

۸

نیارد مرغ پر زد در هوا از گرمی خویش

به آن ظالم که خواهد نامه ما را رسانیدن؟

۹

به اندک فرصتی از هم خیالان پیش می افتد

تواند هر که صائب پیش مصرع را رسانیدن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۳۳

نظرات