صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۲۳۷

۱

نبالد بر خود از شهرت دل نازک خیال من

ز انگشت اشارت بیش می کاهد هلال من

۲

ز برق تشنگی از خرمن من دود اگر خیزد

به آب زندگی لب تر نمی سازد سفال من

۳

نبیند با هزاران چشم پیش پای خود گردون

اگر از دل قدم بیرون نهد گرد ملال من

۴

تمنای وصالش چون به گرد خاطرم گردد؟

پریرویی که از تمکین نیاید در خیال من

۵

به امید چه روز حشر از لب مهر بردارم؟

که کوته می کند طول زمان را عرض حال من

۶

ز حیرت سروها را می رود از یاد بالیدن

به هر گلشن که گردد جلوه گر نازک نهال من

۷

ازان از فربهی چون ماه می سازم تهی پهلو

که بیش از بدر ناخن می زند بر دل هلال من

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۴۳

نظرات