صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۲۴۶

۱

به جز خالش که خط عنبرین فام آورد بیرون

کدامین دانه را دیدی ز خود دام آورد بیرون؟

۲

ز خط عنبرین یار روشن شد چراغ من

ز ظلمت اختر پروانه را شام آورد بیرون

۳

ز شکرخنده زهر چشم خوبان کم نمی گردد

که نتواند شکر تلخی ز بادام آورد بیرون

۴

به همواری توان سنگین دلان را مهربان کردن

که موم از چرب نرمی از نگین نام آورد بیرون

۵

گرانسنگ است تمکین تو، ورنه جذب شوق من

ز کوه قاف عنقا را به ابرام آورد بیرون

۶

غریقی را برون می آرد از دریای بی پایان

مرا هر کس که از فکر سرانجام آورد بیرون

۷

مکن زین بیش بی پروایی ای صیاد سنگین دل

که از بی تابیم وقت است پر دام آورد بیرون

۸

ز دولت تشنه خون رعیت می شود ظالم

زبان تیغ را سیرابی از کام آورد بیرون

۹

ز مضمونش نشد آگاه عقل خرده بین صائب

مگر پیر مغان سر از خام جام آورد بیرون

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۴۷

نظرات