صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۲۵۱

۱

شنیدم دختر رز را ز محفل کرده ای بیرون

به جان خود بگو جانا که از دل کرده ای بیرون؟

۲

اگر در پرده فانوس، اگر در غنچه می بینم

تو از شوخی سری از جیب محمل کرده ای بیرون

۳

همیشه مردم چشم من از خون جگر پوشد

لباسی را که پنداری ز بسمل کرده ای بیرون

۴

دم عیسی به استقبال روحت جان فشان آید

گر از خود جامه آلوده گل کرده ای بیرون

۵

نرفتی نعره واری راه و خرسندی چنان صائب

که پنداری سر از انجام منزل کرده ای بیرون

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۵۰

نظرات