صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۲۵۷

۱

نیست بی مغز حقیقت سخن خودشکنان

گوش را تنگ شکرساز ازین خوش سخنان

۲

پیش جمعی که ز سررشته عشق آگاهند

سنبل باغ بهشتند پریشان سخنان

۳

به وصال گل بی خار مبدل نکنم

خارخاری که مرا هست ز گل پیرهنان

۴

قسمت رشته ز گوهر نبود جز کاهش

دست کوتاه کنید از کمر سیم تنان

۵

نرود تلخی بادام به شکر بیرون

نشود شاد دل از صحبت شیرین دهنان

۶

نقش از آیینه عریان چه برد جز افسوس؟

مرو از راه به نظاره سیمین بدنان

۷

با قد خم شده مغلوب هوا چند شوی؟

خاتم خویش برآر از کف این اهرمنان

۸

لاله زاری است که خون در دل فردوس کند

جگر خاک به عهد تو ز خونین کفنان

۹

دست در دامن پر خار علایق مزنید

تا برآیید ازین خرقه تن دست زنان

۱۰

تلخ و شوری که ز ایام رسد شیرین کن

تا چو صائب شوی از جمله شیرین سخنان

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۵۲

نظرات