
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۲۹۰
۱
من که بیخود شدم از می، چه کند ساز به من؟
در چنین وقت کجا می رسد آواز به من؟
۲
بود بر طاق عدم حقه فیروزه چرخ
عشق آن روز که واکرد سر راز به من
۳
تا ره ناقه لیلی به بیابان افتاد
هر سر خار جداگانه کند ناز به من
۴
هست در بی خبری مصلحت چند مرا
ورنه از رفتن دل می رسد آواز به من
۵
یوسف آن نیست که گردد به خریدار گران
من نه آنم که مرا عشق دهد باز به من
۶
شهپر برق ز همراهی من سوخته است
کیست امروز کند دعوی پرواز به من؟
۷
چه خیال است که در باده کند کوتاهی؟
داد آن کس که دل میکده پرداز به من
۸
صید من گرچه ضعیف است، ولی از دهشت
غنچه گردد چو رسد چنگل شهباز به من
۹
شرم عشق است مرا مانع جرأت صائب
ورنه دلدار محال است کند ناز به من
تصاویر و صوت

نظرات