
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۳۰۸
۱
مخور ز حرف خنک بر دماغ سوختگان
حذر کن از دل پر درد و دماغ سوختگان
۲
نمی شود ز سیه خانه لیلی ما دور
همیشه زیر سیاهی است داغ سوختگان
۳
ز جام لاله سیراب شد مرا روشن
که می ز خویش برآرد ایاغ سوختگان
۴
بهار تازه کند داغ تخم سوخته را
ز می شکفته نگردد دماغ سوختگان
۵
ز لاله زار دلم تا شکفت دانستم
که مرهم دگران است داغ سوختگان
۶
ز نور زنده دلی آب زندگی خورده است
ز باد صبح نمیرد چراغ سوختگان
۷
چه نعمتی است ندارند بیغمان صائب
خبر ز چاشنی درد و داغ سوختگان
تصاویر و صوت


نظرات