
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۳۱۳
۱
به آه گرم ز خود پاک می توان رفتن
ازین کمند به افلاک می توان رفتن
۲
به نیم چشم زدن، زین جهان به آن عالم
ز شاهراه دل چاک می توان رفتن
۳
ازین جهان پر از دود و گرد، برگردون
به نور شعله ادارک می توان رفتن
۴
چراغی از دل روشن اگر به دست آری
دلیر در جگر خاک می توان رفتن
۵
امید گوشه چشمی اگر ز قاتل هست
به چشم حلقه فتراک می توان رفتن
۶
اگر تو از سبکی لنگری به کف آری
به روی بحر چو خاشاک می توان رفتن
۷
وگر چو موج عنان را ز دست بگذاری
به بحرهای خطرناک می توان رفتن
۸
چنان به طول امل خوشدلی که پنداری
ازین کمند به افلاک می توان رفتن
۹
مجردانه اگر زیست می کنی صائب
مسیح وار بر افلاک می توان رفتن
تصاویر و صوت

نظرات