صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۳۱۸

۱

ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن

به شاخ گل ز ادب نیست آشیان کردن

۲

چو بوی گل ز در بسته می رسد به مشام

چه لازم است تملق به باغبان کردن؟

۳

دل تو نرم به افسون ما کجا گردد؟

که خط ترا نتوانست مهربان کردن

۴

نهان چگونه کنم عشق را، که ممکن نیست

به پنبه آتش سوزنده را نهان کردن

۵

ز عارفان نظربسته از جهان، آید

به چشم بسته نگهبانی جهان کردن

۶

ز روزگار جوانی تو دلپذیرتری

ترا چگونه فراموش می توان کردن؟

۷

دلی است نرم مرا چون طلای دست افشار

چرا به سنگ محک باید امتحان کردن؟

۸

ز شوق مرحله پیمای عشق می آید

چو کبک کوه گرانسنگ را روان کردن

۹

به کیمیای اثر می توان درین عالم

دو روزه هستی خود عمر جاودان کردن

۱۰

به خون مرده بود نیشتر زدن صائب

به بی غمان، سخن عشق را بیان کردن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۸۲

نظرات