صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۳۲۲

۱

مرا که دست به خواب است وقت گل چیدن

چه دل گشایدم از گرد باغ گردیدن؟

۲

نظر ز روی تو خورشید برنمی دارد

اگر چه خوب تر از خود نمی توان دیدن

۳

دو شیوه است گل و نرگس ریاض بهشت

شنیدن و نشنیدن، ندیدن و دیدن

۴

بپوش چشم ز اوضاع روزگار که نیست

لباس عافیتی به ز چشم پوشیدن

۵

ریاض حسن ترا دورباش حاجت نیست

که دست می رود ازکار، وقت گل چیدن

۶

مخند هرزه که از عمر صبح روشن شد

که تیغ رشته عمرست هرزه خندیدن

۷

توان ز غره آغاز کارها صائب

به روشنایی دل، سلخ عاقبت دیدن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۸۴

نظرات