
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۳۶۰
۱
خون دل است باده گلفام عاشقان
چون لاله داغدار بود کام عاشقان
۲
گلبانگ عاشقان ز ثریا گذشته است
گردون چگونه حلقه کند نام عاشقان؟
۳
موجی است ماه عید ز بحر نشاط عشق
چون صبحدم شکفته بود شام عاشقان
۴
شد ذره ذره ساغر زرین آفتاب
در عین گردش است همان جام عاشقان
۵
یاقوت رنگ باخت ز سرمای حادثات
سرخ است همچنان رخ گلفام عاشقان
۶
سیمرغ عقل را به نظر درنیاورد
هر جا بساط پهن کند دام عاشقان
۷
مانند داغ لاله نماید سیه گلیم
خورشید بر صحیفه ایام عاشقان
۸
انگشت زینهار برآورد ز آه گرم
صحرای محشر از اثر گام عاشقان
۹
عشق از جواب خشک تسلی نمی شود
روغن ز ریگ می کشد ابرام عاشقان
۱۰
صائب دهان نشسته به آتش چو آفتاب
زنهار بر زبان نبری نام عاشقان
تصاویر و صوت

نظرات