صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۳۶۲

۱

گشتم غبار و غیرت ناورد من همان

در چشم خصم خاک زند گرد من همان

۲

میخانه را به آب رسانید ساغرم

گل می کند خزان ز رخ زرد من همان

۳

صبح قیامت از تب خورشید شد خلاص

از استخوان برون نرود درد من همان

۴

دارم چو صبح اگر چه به بر آفتاب را

خون می تراود از نفس سرد من همان

۵

با بحر اگر چه دست در آغوش کرده است

چون موج می تپد دل بی درد من همان

۶

صائب اگر چه کرد برابر مرا به خاک

دارد سپهر دون سر ناورد من همان

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۳
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۱۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۹۸
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۸۲

نظرات