صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۳۷۱

۱

دل را به هم شکن که فروزان شود ز حسن

کآیینه شکسته چراغان شود ز حسن

۲

گر تن دهد به کاوش مژگان اسیر عشق

هر رخنه ای ز دل لب خندان شود ز حسن

۳

هر سینه ای که هست در او خارخار عشق

بی منت بهار، گلستان شود ز حسن

۴

شورابه سرشک اسیران تلخکام

شیرین چو آب چشمه حیوان شود ز حسن

۵

سنگ ملامتی که به خونین دلان رسد

سیرابتر ز لعل بدخشان شود ز حسن

۶

هر آه سرد کز دل عشاق سر کشد

سرسبز همچو سرو خرامان شود ز حسن

۷

بخت سیاه من چه عجب سبز اگر شود

جایی که آه، سنبل و ریحان شود ز حسن

۸

صائب بهشت نقد که جویای اوست خلق

مخصوص دیده ای است که حیران شود ز حسن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۸

نظرات