صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۳۷۷

۱

مژگان خود به اشک جگرگون طراز کن

وان گاه چشم بر رخ فردوس باز کن

۲

فرصت سبک عنان و شب عمر کوته است

از آه نیمشب شب خود را دراز کن

۳

محتاج را چه عقده ز محتاج وا شود؟

ز اهل نیاز رو به در بی نیاز کن

۴

از آرزو به خاک فتاد آدم از بهشت

زنهار ترک صحبت این فتنه ساز کن

۵

ناسازی فلک ز نسیم شکایت است

خامش نشین و پرده افلاک ساز کن

۶

این رشته را که طول امل نام کرده ای

زنار می شود، ز میان زود باز کن

۷

تا کی دراز پیش طبیبان کنی دو دست؟

یک بار هم به عالمی بالا دراز کن

۸

سر رشته شفا و مرض در کف خداست

از چاره روی دل به در چاره ساز کن

۹

در چشم بستن است تماشای هر دو کون

زین رو ببند چشم و ازان روی باز کن

۱۰

بند قبا حریف فراموشی تو نیست

این کار را حواله به زلف دراز کن

۱۱

صائب بدوز دیده نامحرمان فکر

آنگه ز روی بکر سخن پرده باز کن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۸۶
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۱

نظرات