صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۳۸۲

۱

از زنگ کبر آینه خویش ساده کن

در زیر پا نظر کن و حج پیاده کن

۲

چون مور مدتی کمر بندگی ببند

دیگر ز روی دست سلیمان، و ساده کن

۳

سامان خاستن نبود شبنم مرا

ای مهر، دستگیری این اوفتاده کن

۴

احسان آفتاب به مقدار روزن است

تا ممکن است روزن دل را گشاده کن

۵

در قبضه تصرف چرخ زبون مباش

مردانه از سپهر مقوس کباده کن

۶

بر توسن سبکرو همت سوار شو

خوشید را ز مرکب گردون پیاده کن

۷

نقصان نکرده است کس از آب زندگی

نقد حیات خود همه را صرف باده کن

۸

تا چون سبو عزیزان خراباتیان شوی

یک چند دستگیری هر اوفتاده کن

۹

صائب هلاک ساده دلان است حسن دوست

تا ممکن است آینه خویش ساده کن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۸۶
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۳

نظرات