صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۴۰۵

۱

زین گریه ها که هست گره در گلوی من

پیدا شود دو زخم نمایان به روی من

۲

نزدیک شد که جوش شکایت برآورم

ظرف هزار بحر ندارد سبوی من

۳

یارب چه طالع است که هرگز خطا نشد

تیر حوادث از بدن همچو موی من

۴

شد گردنم ز گردن قمری سیاهتر

از بس که اشک دست نهد بر گلوی من

۵

از بی کسی به آینه گر روبرو شوم

صد حرف سخت، آینه گوید به روی من

۶

چون صبح، چاک سینه من بخیه گیر نیست

عیسی مکن به رشته مریم رفوی من

۷

عقلم برون نمی رود از سر به زور می

خالی نمی شود ز فلاطون کدوی من

۸

آیینه ام ز گرد کدورت برهنه است

پیوسته صاف می گذرد آب جوی من

۹

هر چند خاکمال مرا داد روزگار

راضی نشد به ننگ طلب آبروی من

۱۰

صائب ز بس که حرف گل روی او زدم

صد عندلیب مست شد از گفتگوی من

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۵

نظرات