صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۴۱۲

۱

آن چشم مست و غمزه هشیار را ببین

در عین خواب، دولت بیدار را ببین

۲

صبح امید در دل شب گر ندیده ای

در زیر زلف چهره امید را ببین

۳

چشم از دهان خوش سخن یار برمدار

گنجینه جواهر اسرار را ببین

۴

خودبینی از نظاره جانان حجاب توست

چشم از خودی بپوش (و) رخ یار را ببین

۵

دوران عیش بسته به آرامش دل است

بر گرد نقطه گردش پرگار را ببین

۶

باریک شو چو رشته درین بوته گداز

در قطره سیر بحر گهربار را ببین

۷

عالم سیه به چشم تو از خواب غفلت است

بگشای چشم، عالم انوار را ببین

۸

با باطلان مگوی چو منصور حرف حق

خونین ز حرف راست سر دار را ببین

۹

از جمع سیم و زر نشود آرمیده حرص

بر روی گنج، پیچ و خم مار را ببین

۱۰

از راه حرف مور سلیمان شناس شد

ای خوش سخن نتیجه گفتار را ببین

۱۱

جنس تو در دکان ز گران قیمتی به جاست

بشکن بهای خویش، خریدار را ببین

۱۲

شب خون مرده است به چشم سیه دلان

دل صاف کن صفای شب تار را ببین

۱۳

اوتاد در مقام رضایند استوار

در زیر تیغ، لنگر کهسار را ببین

۱۴

صائب نظر به روی عرقناک یار کن

در آفتاب، ابر گهربار را ببین

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۵۴
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۹

نظرات

user_image
عرفان
۱۳۹۳/۰۵/۲۳ - ۱۸:۰۱:۲۹
سلام.کلمه‌ی امید در مصرع دوم از بیت دوم بدون شک به غلط آورده شده است. حدث می‌زنم واژه‌ی درست «دلدار» باشد.