
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۴۲۰
۱
از ریگ توان روغن بادام گرفتن
نتوان ز خسیسان جهان کام گرفتن
۲
از بس که فتاده است لطیف آن لب نازک
ظلم است ازو بوسه به پیغام گرفتن
۳
بوسی که ز کنج لب ساقی نگرفتم
می بایدم اکنون ز لب جام گرفتن
۴
از وصل نیم شاد که از آهوی وحشی
تمهید رمیدن بود آرام گرفتن
۵
با صدق عزیمت نبود راحله در کار
در کعبه رسیدیم به احرام گرفتن
۶
چون دست برآرم به گرفتن، که ز غیرت
بارست به من عبرت از ایام گرفتن
۷
از نام گذر کن که کند روی سیاهت
از ساده دلی همچو نگین نام گرفتن
۸
صائب ز فلک کام گرفتن به تملق
از مردم نوکیسه بود وام گرفتن
تصاویر و صوت


نظرات