
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۴۳۵
۱
دارد متاع یوسف در هر گذر صفاهان
امروز خوش قماشی ختم است بر صفاهان
۲
چون دلبران نوخط هر روز می فزاید
بر دستگاه خوبی حسن دگر صفاهان
۳
روشن شود نظرها از دیدن سوادش
دارد چو سرمه حقی بر هر نظر صفاهان
۴
همچون درخت طوبی از اعتدال موسم
در چار فصل باشد صاحب ثمر صفاهان
۵
چون چشم خوبرویان از گرد سرمه دارد
تشریف خاکساری دایم به بر صفاهان
۶
از گرد کلفت و غم شستند دست دلها
روزی که بر میان بست از پل کمر صفاهان
۷
در ظلمت سوادش آب حیات درج است
در وقت شام دارد فیض سحر صفاهان
۸
بر جلوه ظهورش تنگ است آسمان ها
در هر صدف نگنجد همچون گهر صفاهان
۹
پهلو زد به همت خاکش ز سربلندی
زان سوی آسمانها دارد خبر صفاهان
۱۰
از صحت هوایش صائب نمی توان یافت
جز چشم خوبرویان بیمار در صفاهان
تصاویر و صوت

نظرات