
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۴۴۵
۱
لاله رنگ از خون دل شد نرگس سیراب او
می شود نرگس به هر رنگی که باشد آب او
۲
هر طرف صبح امیدی هست از چشم سفید
تا کجا طالع شود خورشید عالمتاب او
۳
مطربی تردست می خواهم که چون آب روان
روز و شب باشد مسلسل نغمه سیراب او
۴
با خرامش هر دو عالم مشت خاری بیش نیست
خار خشک ما چه باشد در ره سیلاب او
۵
از خمار ما کجا دارد خبر میخواره ای
کز مکیدن های لب باشد شراب ناب او
۶
این که زهد زاهد افسرده بی کیفیت است
می توان دریافت از خمیازه محراب او
۷
هر دلی کز حیرت دیدار، صائب آب شد
جلوه مهر خموشی می کند گرداب او
تصاویر و صوت


نظرات