
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۴۴۶
۱
من که در فردوس افتادم به نقد از یاد او
بی نیازم از تمنای بهشت آباد او
۲
از سر کون و مکان آزاد برخیزد چو سرو
بر سر هر کس که افتد سایه شمشاد او
۳
رتبه بیداد او بالاترست از التفات
وای بر آن کس که دارد شکوه از بیداد او
۴
آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
۵
می تواند داد صائب آسمان را خاکمال
هر که را بر کوه باشد پشت از امداد او
تصاویر و صوت

نظرات