
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۴۵
۱
ز داغ نیست محابا به درد ساخته را
که آتش است گلستان، زر گداخته را
۲
چنان به عهد تو آیین سرکشی شد عام
که در بغل ندهد سرو جای، فاخته را
۳
چو گل ز چهره رنگین به خار غوطه زدیم
شناختیم کنون قدر رنگ باخته را
۴
ز شرم خنجر مژگان بر کشیده او
به خاک کرد نهان مهر، تیغ آخته را
۵
به یک دو هفته مه چارده هلالی شد
دوام نیست ازین بیش حسن ساخته را
۶
شکسته حالی ما شد حصار ما صائب
که از خزان نبود بیم، رنگ باخته را
تصاویر و صوت



نظرات