
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۴۸
۱
دوام نیست چو ایام گل جوانی را
شتاب خنده برق است شادمانی را
۲
مکن به لهو و لعب صرف، نوجوانی را
به خاک شوره مریز آب زندگانی را
۳
به کلفتی که ز دوران رسد گرفته مباش
که گردباد سبک می برد گرانی را
۴
به پایداری غم نیست روزگار نشاط
شتاب خنده برق است شادمانی را
۵
توان ز آینه جبهه سکندر دید
سیاه کاسگی آب زندگانی را
۶
اگر چه قامت خم کرد طاق نسیانم
چنان نشد که فرامش کنم جوانی را
۷
قرار در تن خاکی مجو ز جان صائب
حضور، پا بر رکاب است کاروانی را
تصاویر و صوت

نظرات