
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۴۸۱
۱
نیست همدوشی به نخل قامت او، شان سرو
مصرع حسن دوبالا نیست در دیوان سرو
۲
خون گل از بس که جوش غیرت از رشک تو زد
می چکد چون شمع آتش از سر مژگان سرو
۳
دوستی با تازه رویان عمر می سازد دراز
صد نهال غنچه پیشانی بلاگردان سرو!
۴
حرز آزادی بلاگردان چندین آفت است
نیست تاراج خزان را دست بر دامان سرو
۵
گرچه طوق بندگی عمری است دارم بر گلو
برگ سبزی نیستم شرمنده احسان سرو
۶
صائب آن شمشاد قد هرگه به بستان می رود
می شود صد طوق گردن بیشتر نقصان سرو
تصاویر و صوت

نظرات