
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۵۰۵
۱
هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او
چمن آرا کند از دامن گل بستر او
۲
چشم بد دور ز مژگان سبکدست تو باد!
که به خون دو جهان سرخ نشتر او
۳
هر که را برق نگاه تو کند خاکستر
آتش طور توان یافت ز خاکستر او
۴
لب تیغی که لب زخمی ازو تر نشود
ریشه سبزه زنگار شود جوهر او
۵
عشق پرشور تو دریای گرامی گهری است
که سیه بختی عشاق بود عنبر او
۶
سر خورشید ازان در خم نه چوگان است
که رساند رخ زردی به غبار در او
۷
چرخ اگر عود مرا سوخت، به خود نقصان کرد
سرد شد گرمی هنگامه نه مجمر او
۸
هر که در موسم گل باده گلگون نخورد
می شود چون زر گل، قسمت آتش زر او
۹
عمر شیرازه گلهای چمن ده روزست
خرم آن گل که پریشان نشود دفتر او
۱۰
نیست مخصوص دل آشفته دماغی صائب
غنچه ای نیست پریشان نشود دفتر او
تصاویر و صوت


نظرات