
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۵۱۵
۱
عنان به طول امل داده ای دریغ از تو
به کوچه غلط افتاده ای دریغ از تو
۲
دلی که هر دو جهان رونمای او نشود
به هیچ و پوچ ز کف داده ای دریغ از تو
۳
چو سرو با همه باری که بسته ای بر دل
دلت خوش است که آزاده ای دریغ از تو
۴
برای خرده سهلی که می رود بر باد
غمین چو غنچه نگشاده ای دریغ از تو
۵
فتاده است مکرر ز چشم ما دنیا
ازین فتاده تو افتاده ای دریغ از تو
۶
به محفلی که ادب پا به احتیاط نهد
عنان گسسته تر از باده ای دریغ از تو
۷
درین چمن که گل از شوق آب می گردد
چو آب آینه استاده ای دریغ از تو
۸
در امید که هرگز نبسته ای بر خلق
به روی صائب نگشاده ای دریغ از تو
تصاویر و صوت

نظرات