صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۵۲۱

۱

شکفتگی نشود سبز در چمن بی تو

به اشک شمع زند غوطه انجمن بی تو

۲

عنان برق و نسیم خزان و سیل بهار

نرفته اند ز دست آنچنان که من بی تو

۳

ز شبنم و چمن بود تازه رو چون گل

شده است برگ خزان دیده ای چمن بی تو

۴

بگیر پرده ز رخسار لاله زار و ببین

که کاسه کاسه خون می خورد چمن بی تو

۵

گل حضور وطن بوده است دیدن دوست

حضور دل به سفر رفت از وطن بی تو

۶

ز ما توقع پیغام و نامه بی خبری است

گره فتاده به سررشته سخن بی تو

۷

به چشم شبنم این بوستان گل افتاده است

ز بس گریسته در عرصه چمن بی تو

۸

به می گریختم از هجر تلخ، ازین غافل

که داغ تازه کند باده کهن بی تو

۹

جدا ز آینه طوطی سخن نمی گوید

چگونه صائب انشا کند سخن بی تو؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۸۴

نظرات