صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۵۳۱

۱

میخانه ای که شوق تو باشد مدام او

دایم به زور باده زند دور، جام او

۲

سنگ ملامتی که به هم بشکند ترا

چون کعبه واجب است به جان احترام او

۳

طومار درد و داغ عزیزان رفته است

این مهلتی که عمر درازست نام او

۴

رحم است بر کسی که شود خرج مردگان

چون حافظ مزار سراسر کلام او

۵

در هر سری که هست تمنای گلرخی

از بوی گل پری زده گردد مشام او

۶

در هر دلی که عشق الهی کند نزول

چون کعبه جای کسب هوا نیست بام او

۷

صائب بس است قسمت من خون دل ز عشق

دست که می رسد به می لعل فام او؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۸۹

نظرات