صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۵۴۴

۱

در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو

عالم پُر است از تو و خالی است جای تو

۲

هر چند کاینات گدای در تواند

یک آفریده نیست که داند سرای تو

۳

تاج و کمر چو موج و حباب است ریخته

در هر کناره ای ز محیط سخای تو

۴

آیینه خانه ای است پر از آفتاب و ماه

دامان خاک تیره ز موج صفای تو

۵

هر غنچه را ز حمد تو جزوی است در بغل

هر خار می کند به زبانی ثنای تو

۶

یک قطره اشک سوخته، یک مهره گل است

دریا و کان نظر به محیط سخای تو

۷

خاک سیه به کاسه نمرود می کند

هر پشه ای که بال زند در هوای تو

۸

در مشت خاک من چه بود لایق نثار؟

هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو

۹

عام است التفات کهن خرقه عقول

تشریف عشق تا به که بخشد عطای تو

۱۰

غیر از نیاز و عجز که در کشور تو نیست

این مشت خاک تیره چه دارد سزای تو؟

۱۱

عمر ابد که خضر بود سایه پرورش

سروی است پست بر لب آب بقای تو

۱۲

صائب چه ذره است و چه دارد فدا کند؟

ای صد هزار جان مقدس فدای تو

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۰
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۹۵
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۷۹۸

نظرات

user_image
سید
۱۳۹۹/۱۲/۱۹ - ۱۵:۴۶:۴۴
گمان میکنم در مصراع اول، بعد از واژه نیست، نباید ویرگول باشه. بلکه شاید اگر با اجازه مرحوم شاعر بخواهیم از علائم سجاوندی استفاده کنیم، شاید اگر نیست را در گیومه بگذاریم، معنا صائب‌تر باشه
user_image
سید
۱۳۹۹/۱۲/۱۹ - ۱۵:۴۷:۳۷
در هیچ پرده "نیست" نباشد نوای تو
user_image
جوینده
۱۴۰۱/۰۴/۰۷ - ۰۶:۳۸:۲۶
حزین لاهیجی در کتاب «تاریخِ حزین» گفته که بیت اول این شعر را بر دیوار مقبره‌ای که نادرشاه برای خودش در شهر مشهد ساخت، نوشتند.