
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۵۹
۱
حدیث خام مجویید در رساله ما
به مهر داغ رسیده است برگ لاله ما
۲
چو جام لاله، می ما چکیده داغ است
کراست زهره که بر لب نهد پیاله ما؟
۳
چو جامه حرم کعبه می نهد بر چشم
به دست هر که فتد فردی از رساله ما
۴
به داغ سینه مجروح ما مبین زنهار
که خنده در دهن کبک سوخت لاله ما
۵
چو لاله با جگر گرم عشق می بازیم
ز داغ خویش بود عنبرین کلاله ما
۶
ز رزق ما فلک سفله باز می گیرد
درین بساط اگر رم خورد غزاله ما
۷
مکن ز خلوت آغوش ما تهی پهلو
که مه تمام شود در حصار هاله ما
۸
عبث به سینه ما داغ می نهد گردون
که چون سپند جهد مهر از قباله ما
۹
به داغ عشق ملایم نمی شود صائب
دلی که نرم نگردد ز آه و ناله ما
تصاویر و صوت


نظرات