صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۵۹۳
۱
سرو من طرح نو انداخته‌ای یعنی چه؟
جامه را فاخته‌ای ساخته‌ای یعنی چه؟
۲
تو که از شرم به مشاطه نمی‌پردازی
یک جهان آینه پرداخته‌ای یعنی چه؟
۳
تو که در خانه ز شوخی ننشینی هرگز
خانه در ملک کسان ساخته‌ای یعنی چه؟
۴
شیر در بیشه خشم تو جگر می‌بازد
رنگ چون بی‌جگران باخته‌ای یعنی چه؟
۵
عالمی زیر و زبر کردی و از پرکاری
علم زلف نگون ساخته‌ای یعنی چه؟
۶
تشنه خون منی همچو صراحی در دل
دست در گردنم انداخته‌ای یعنی چه؟
۷
تیر بر سینه اهل نظر انداخته‌ای
بعد از آن سینه سپر ساخته‌ای یعنی چه؟
۸
گرد پاپوش نیفشانده به صحرای وطن
باز طرح سفر انداخته‌ای یعنی چه؟
۹
شرمی از حافظ شیراز نداری صائب؟
این چنین تیغ زبان آخته‌ای یعنی چه؟
تصاویر و صوت
نظرات
Jahad۱۰۰z