صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۶۰۰

۱

چگونه زان گل رعنا دو چشم بردارم؟

که هم بهار نگاه است و هم خزان نگاه

۲

کمند زلفش ازان حلقه حلقه گردیده است

که مشق حلقه ربایی کند سنان نگاه

۳

اگر چه خط به لبش راه گفتگو بسته است

هنوز بر سر حرف است ترجمان نگاه

۴

به گوشمال خط سبز چشم بد مرساد!

که حسن شوخ ترا کرد قدردان نگاه

۵

ازان زمان که ره زلف یار را دانست

دگر مقام نفهمید کاروان نگاه

۶

ز فکر شد دل من ریشه ریشه چون مجنون

که کرد چشم مرا عشق رازدان نگاه

۷

امید هست که همصحبت تو گر داند

همان که کرد مرا با تو همزبان نگاه

۸

میان اهل نظر امتیاز من صائب

همین بس است که فهمیده ام زبان نگاه

۹

کشیده دار ز نظاره اش عنان نگاه

که زهر می چکد از تیغ جانستان نگاه

۱۰

ز گرمی نفسش سنگ آب می گردد

به هر دلی که زند برق بی امان نگاه

۱۱

گران رکابی صبر و شکیب چندان است

که چشم شوخ تو از کف دهد عنان نگاه

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۳۲۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۶۵۲

نظرات