صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۶۱۷

۱

خط غبار گرد رخ یار آمده

خورشید حسن بر سر دیوار آمده

۲

از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟

یا فوج طوطیی به شکرزار آمده

۳

خالی کند خزینه عزیزان مصر را

این یوسفی که بر سر بازار آمده

۴

رنگ حیا ز چهره گلها پریده است

تا عندلیب مست به گلزار آمده

۵

امروز نیست در سر عشاق مغز هوش

در کوی او سر که به دیوار آمده؟

۶

زندان شده است خانه به طفلان، مگر ز دشت

دیوانه ای به کوچه و بازار آمده؟

۷

سر می رود به باد ز افشای راز عشق

منصور زین سبب به سردار آمده

۸

خفاش را ز دیدن خورشید بهره نیست

ورنه ز ذره ذره پدیدار آمده

۹

آسان بود شکستن سد سکندرش

هر کس برون ز پرده پندار آمده

۱۰

خلق خوش است جوشن داود بیدلان

بی زخم، گل برون ز خس و خار آمده

۱۱

رزقش ز آسمان و زمین است دود و گرد

تا جان برون ز عالم انوار آمده

۱۲

دارد خبر ز راحت جان از وداع جسم

بیرون کسی که از ته دیوار آمده

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۶۳۸
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۳۳۶

نظرات