صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۶۲

۱

رسیده است به معراج اوج پستی ما

هزار پایه کم از نیستی است هستی ما

۲

به هر چه چشم گشادیم، عشق می بازیم

گرفت روی زمین را صنم پرستی ما

۳

نسیم صبح فنا تیغ بر کف استاده است

نفس چگونه برآرد چراغ هستی ما؟

۴

به گوش، خنده مینای می گران آید

ز بس که هست سبکروح، خواب مستی ما

۵

غذای روح به تن می دهیم از غفلت

به خویش خاک ببالد ز تن پرستی ما

۶

غنیمت است دمی آب خوش درین عالم

به ذوق آب خمارست می پرستی ما

۷

شبی که سایه کند می به جام ما صائب

سیاه روز نگردد چراغ هستی ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۴۶

نظرات