صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۶۲۲

۱

محجوب را ز صحبت جانان چه فایده؟

پوشیده چشم را ز گلستان چه فایده؟

۲

حیرت بجاست حسنی اگر در نظر بود

آیینه را ز دیده حیران چه فایده؟

۳

پیکان بود ز خنده سوفار بی نصیب

دلتنگ را ز چاک گریبان چه فایده؟

۴

آب حیات را نبود نشأه شراب

مخمور را ز چشمه حیوان چه فایده؟

۵

از خنده دل ز خون نتوان ساخت چون تهی

ما را چو پسته از لب خندان چه فایده؟

۶

هر برگ گل بر آتش سوداست دامنی

پروانه را ز سیر گلستان چه فایده؟

۷

خورشید بی نیاز ز سیر ستاره است

خاک شهید را ز چراغان چه فایده؟

۸

با چشم شرمگین نتوان گل ز حسن چید

لب بسته را ز نعمت الوان چه فایده؟

۹

برق فناست حاصل باران بی محل

در عهد شیب دیده گریان چه فایده؟

۱۰

نشتر سبک عنان نکند خون مرده را

افسرده را ز سلسله جنبان چه فایده؟

۱۱

چون نیست هیچ کس که به داد سخن رسد

صائب ز جمع کردن دیوان چه فایده؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۳۳۹

نظرات