
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۶۵۶
۱
ای در آتش از هوایت نعل هر سیارهای
از بیابان تمنای تو خضر آوارهای
۲
میتواند مهربان کرد آن دل بیرحم را
آن که سازد آب و آتش جمع در هر خارهای
۳
بیقراری گر کند معذور باید داشتن
هرکه دارد در گریبان چون دل آتشپارهای
۴
در شکست ماست حکمتها که چون کشتی شکست
غرقهای را دستگیری میکند هر پارهای
۵
در سخن پیچیدهام زان رو که چون طفل یتیم
غیر اشک خود ندارم مهره گهوارهای
۶
قطع کن امید صائب یارب از اهل جهان
چند جوید چاره خود را ز هر بیچارهای؟
تصاویر و صوت

نظرات