
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۶۷۱
۱
بی تأمل زینهار از نقطه دل نگذری
زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری
۲
تیر کج را از هدف دست تصرف کوته است
سخت خواب آلوده می تازی، ز منزل نگذری
۳
با وجود تن پرستی ز اهل دل نتوان شدن
صاحب گوهر نگردی تا ز ساحل نگذری
۴
سالها چون رشته پیچ و تاب اگر خواهی زدن
تا نگردی بی گره زین مهره گل نگذری
۵
راه هفتاد و دو ملت می شود اینجا یکی
زینهار ای طالب حق از در دل نگذری
۶
نوشها درج است در هر نیش این عبرت سرا
از سر خاری درین گلزار غافل نگذری
۷
خط آزادی نگیری صائب از بی طاقتی
تا ز جان خود چو مرغ نیم بسمل نگذری
تصاویر و صوت

نظرات