
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۶۷۶
۱
چون گل رعنا در ایام بهاران سعی کن
کز دل پرخون و از رنگ خزانی برخوری
۲
لذت باقی به دست آور درین پایان عمر
تا به کی صائب ز لذت های فانی برخوری؟
۳
خق کن باخلق تا از زندگانی برخوری
بر دل پیران مخور تا از جوانی برخوری
۴
با حضور دل ز لذت های دنیا صلح کن
تا هم اینجا از بهشت جاودانی برخوری
۵
طاعت خود را ز چشم مردمان پوشیده دار
چشم اگر داری که از لطف نهانی برخوری
۶
جهد کن پیش از طلوع صبح چشمی باز کن
تا ز فیض سر به مهر آسمانی برخوری
۷
خون دل خور، مهر زن یک چند بر لب غنچه وار
تا درین باغ از نسیم شادمانی برخوری
۸
کوزه سربسته خشک از بحر می آید برون
نیست ممکن با بدن زان یار جانی برخوری
۹
همچو عیسی روح خود را صاف کن از درد تن
تا ز سر جوش شراب آسمانی برخوری
۱۰
تلخ گویان را هدایت می کند بادام قند
کز وصال شکر از شیرین زبانی برخوری
تصاویر و صوت

نظرات