صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۶۸۲

۱

شوق اگر شهپر شود پروا نمی دارد کسی

همچو موج اندیشه از دریا نمی دارد کسی

۲

مریم خاموش عیسی را به گفتار آورد

با لب گویا دل گویا نمی دارد کسی

۳

ما و صحرای جنون، کز خاک اگر جای گیاه

سرزند تیغ زبان پروا نمی دارد کسی

۴

نیست ممکن چون صدف گنجینه گوهر شود

تا نظر بر عالم بالا نمی دارد کسی

۵

مستی دیوانگان از خود بود چون چشم یار

چشم بر کیفیت صهبا نمی دارد کسی

۶

لطف حق ما را زدنیای دنی دارد دریغ

ورنه دنیا را دریغ از ما نمی دارد کسی

۷

جز خط تسلیم کآنجا سیر گردد منتهی

ساحل دیگر درین دریا نمی دارد کسی

۸

تن به پیچ و تاب ده صائب که چون موج سراب

اختیار خود درین صحرا نمی دارد کسی

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۶۹۳
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۳۷۰

نظرات