
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۶۹
۱
به دور کاکل و زلف تو سنبلستانها
شده است خواب پریشان به چشم بستانها
۲
چنان به فکر تو صاحبدلان فرو رفتند
که غنچهای نشود باز در گلستانها
۳
ز شرم روی تو شمع و چراغها یکسر
نفسگداخته رفتند از شبستانها
۴
تبسم تو که تلخ است کام عاشق ازو
نهفته در دل هر مور، شکرستانها
۵
ستم مکن به ضعیفان که شد تبسم برق
بدل به ناله جانسوز در نیستانها
۶
چنان ز گرگ هوس خاطرم گزیده شده است
که چشم بسته کنم سیر یوسفستانها
۷
در آن حریم که روی تو بینقاب شود
به داغ شمع سیاهی شود شبستانها
تصاویر و صوت


نظرات