صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۶۹۲

۱

تابش برق و حیات مختصر باشد یکی

جلوه آغاز و انجام شرر باشد یکی

۲

تلخی و شیرینی عالم به هم آمیخته است

نوش و نیش این جهان مختصر باشد یکی

۳

در قناعت می شود هر ناگواری خوشگوار

خاک پیش مور قانع با شکر باشد یکی

۴

دولت بیدار کوته دیدگان روزگار

با گرانخوابی به میزان نظر باشد یکی

۵

خاکیان بی بصیرت بر زمین چسبیده اند

پیش طفلان مهره گل با گهر باشد یکی

۶

با توکل فکر زاد راه کافر نعمتی است

توشه و زنار ما را بر کمر باشد یکی

۷

هر چه از اندازه بیرون رفت دل را می گزد

خون فاسد در بدن با نیشتر باشد یکی

۸

از گرانباری است کشتی را ز هر موجی خطر

ورنه بر کف ساحل و موج خطر باشد یکی

۹

نیست از نازک خیالی قسمتم جز پیچ و تاب

رشته جان من و موی کمر باشد یکی

۱۰

آخرت را جمع نتوان کرد با دنیای دون

خوشه را نشنیده ای صائب که سر باشد یکی؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۳۷۵

نظرات