
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۷۲
۱
غم حساب ندارم ز میْپرستیها
که نیست قابل تعبیر، خواب مستیها
۲
به قدر آنچه شوی پست، سربلند شوی
گرفتهایم عیار بلند و پستیها
۳
نسیم جاذبهای پیش راه ما بفرست
که گشت سد ره ما غبار هستیها
۴
که میکند سر زلف حواس ما را جمع؟
به غیر بیخودی عشق و خواب مستیها
۵
بگیر سر خط عبرت ز قطع زلف ایاز
کشیده دار عنان درازدستیها
۶
به وصل او نرسیدم ز مفلسی صائب
سیاه در دو جهان روی تنگدستیها!
تصاویر و صوت


نظرات