
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۷
۱
جام هیهات است از صهبا کند پهلو تهی
این حبابی نیست کز دریا کند پهلو تهی
۲
آستانش سجده گاه سرفرازان می شود
هر که چون محراب از دنیا کند پهلو تهی
۳
رفت بر باد فنا در یک نفس عمر حباب
این سزای آن که از دریا کند پهلو تهی
۴
دامن نقصان مده از کف که چون گردد تمام
مه ز خورشید جهان آرا کند پهلو تهی
۵
اهل بینش (را) گزیر از سختی ایام نیست
این شراری نیست کز خارا کند پهلو تهی
۶
زین گرانجانان که کوه قاف ازیشان شد سبک
وقت آن کس خوش که چون عنقا کند پهلو تهی
۷
در گلستانی که اشک ما سراسر می رود
لاله از شبنم ز استغنا کند پهلو تهی
۸
از شبیخون اجل صائب نگردد مضطرب
هر که پیش از مرگ از دنیا کند پهلو تهی
تصاویر و صوت

نظرات