
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۶
۱
چراغ گل اگر در زیر بال بلبلان بودی
کجا اوراق گل در دست تاراج خزان بودی؟
۲
کجا گل بر سر بازار رسوایی دکان چیدی؟
کلید باغ اگر در آشیان بلبلان بودی
۳
دماغ بال افشانی ندارد عندلیب ما
چه بودی گر قفس همسایه این آشیان بودی
۴
گره در کار من افتاد از تنگ دهان او
نمی شد کار بر من تنگ اگر او را دهان بودی!
۵
من آن روزی که چون شبنم عزیز این چمن بودم
تو ای باد سحرگاهی کجا در بوستان بودی؟
۶
نهشتی گرد راه از خود بشوید یوسف ما را
تو ای گرد کسادی در پی این کاروان بودی
۷
کنون خار سر دیوار دامن می کشد از تو
خوشا روزی که صائب شبنم این بوستان بودی
تصاویر و صوت


نظرات