صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۷۶۹

۱

ز عاشق حرف درد و داغ پرس، از دل چه می‌پرسی

حدیث راه بسیار است از منزل چه می‌پرسی؟

۲

خدا داند دل آواره ما را چه پیش آمد

سرانجام نسیم از سر و پا در گل چه می‌پرسی؟

۳

محیط قطره نتواند شدن چشم حباب من

ز من احوال این دریای بی‌ساحل چه می‌پرسی؟

۴

حساب موج دریا را بیابانی چه می‌داند؟

صفات عشق را از مردم عاقل چه می‌پرسی؟

۵

سپند از گرمی خاکستر پروانه می‌سوزد

ز روی آتشین شمع این محفل چه می‌پرسی؟

۶

مبادا رحم کم فرصت مجال گفتگو یابد

گناه خویش ای بی‌درد از قاتل چه می‌پرسی؟

۷

تو کز خود یک قدم هرگز برون ننهاده‌ای صائب

سراغ کعبه مقصد ز اهل دل چه می‌پرسی؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۴۱۵

نظرات